گل پسر

پنج شنبه سی ام آبان

پنج شنبه سی ام آبان نود و دو: سلام پسر خوبم.. از دیشب ، هوا حسابی سرد شده.. الان منتظرم بیدار بشی تا سفره ی نهار رو پهن کنم.. از حال و هوای این روزات: -دیروز صبح با علی جون رفتیم فیزیوتراپی . قرار بود علی مواظب تو باشه ولی به خاطر یه ماجرا، مجبور شد ماشین رو ببره صافکاری و منم تو رو با خودم بردم فیزیوتراپی.. اونجا اینقدر گریه کردی که ناچار آژانس گرفتم و برگشتم خونه.. بعد ازظهر تو رو خوابوندم و با چند تا از دوستام رفتم دیدن صبورا که دو هفته است زایمان کرده .. -یه هفته است کشوهای میز تلویزیون رو برداشتیم، واسه اینکه..: (تاریخ گرفتن عکس 23 آبان)   -هنوز هم بیرون رفتن رو دوست داری و بیشتر و بهتر ...
30 آبان 1392

نیمه ی دوم آبان نود و دو

  جمعه هفدهم آبان نود و دو: سلام ماه زیبای من.. صبح همایش شیرخوارگان بود ، دلم میخواست ببینم توی این مراسم چه خبره. واسه همین رفتیم هیئت ثارالله (میدان شهدا). ولی خیلی  ی ی ی شلوغ بود. تو از دیدن اون جمعیت و اون همه نی نی تعجب کرده بودی. جا برای نشستن نبود. یعنی جای راحتی پیدا نمی شد. تا می خواستم بشینم ، تو گریه میکردی، واسه همین اومدم بیرون و با داداشی ها رفتیم مزار بی بی حسنیه: (این لباس رو هفته ی گذشته، دوشنبه شب ، برات خریدم .)     این عکس ها رو قبل از بیرون رفتن، ازت گرفتم:     -متاسفانه ، بعضی وقتا از فاصله ی خیلی ...
17 آبان 1392

نیمه ی اول آبان نود و دو

یک شنبه پنجم آبان نود و دو:       سلام پسر مهربونم.. -به دلایلی آدرس وبلاگت عوض شد. وبلاگ جدیدت مبــــــارک آقا کوچولو.. -شنبه ی هفته ی گذشته ، دکتر مقدسی برای دستم سی تی اسکن نوشت و خدا رو شکر دستم رو باز کرد. البته اینو هم بهم گفت که این دست دیگه دست نمیشه! اشتباه از خودم بود که وقتی دیدم دکتر مقدسی نیست، حاضر شدم دکتر لطفی عکس دستم رو ببینه و گچ بگیره (با اینکه میدونستم کار دکتر مقدسی عالیه و بعد از اون دکتر اقراری) - روز دوشنبه، بعد از 42 روز،  توی حموم حسابی آب بازی کردیم و کلی کیف داد. -سه شنبه توی پزشک قانونی ، نوبت بهمون نرسید، رفتیم جاده ی فرزق و ماهی تازه خریدیم. به خاطر بارندگی،...
17 آبان 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسر می باشد